سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
نقد و بررسی تصوف و صوفیگری
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها

فرقه های فعّال صوفیه در ایران


قسمت پنجم


فرقه خاکساریه


خاکساریه صوفیانی هستند که با شکل و شمایل درویشی که در کوچه و بازار و خیابان کشکول به دست و تبرزین به دوش و کلاه نمدی که تاجش می خوانند و به امر رئیس فرقه آن را بر سر می گذارند و پرسه می زنند.


(خاکسار و اهل حق / 81)


چنین شعر هایی هم می خوانند:


در مذهب عاشقان الله علی است علی است الله


آغازی برای پیدایش زمانی این سلسله به طور یقینی و قطعی موجود نیست اما پیوستگی و قرابت آن با مسلک اهل حق، گویای ارتباط این دو با یکدیگر است. این شباهت، عده ای را به این تفکر سوق داده است که خاکساریه گروهی از اهل حق هستند. برخی آنرا ادامه قلندریه می دانند و برخی دیگر معتقدند پدر شاه عباس صفوی آن را تأسیس نمود.


خاکساری ها چهار گروهند :


1)     خاکسار جلالی  : از نام و نشان و فعالیت بیشتری برخوردارند و منسوب به غلام علیشاه جلالی می باشند


2)     دوده معصوم علیشاهی


3)     دوده نورایی


4)     دوده عجم


مراتب سلوک در نزد خاکساریه :


لسان ، پیاله ، کسوت ، گل سپردن ، جوز سپردن ، لنگ ارشاد و عشق الله.


از نکات قابل توجه در مورد خاکساریه توجه آنان به شاهنامه فردوسی به عنوان یک کتاب عرفانی است که بیشتر در دوده عجم نمود ظاهری دارد و در قالب پرده خوانی و نقالی آشکار می شود.


از مهم ترین اعتقادات قابل توجه در مورد خاکساریه اعتقاد آنان به حلول و تناسخ می باشد که از نظر اسلام این دو عقیده باطل و مردود است.


حلول از دیدگاه خاکساریه وارد شدن خداوند در زمان ها و جامه های مختلف (دون) به کالبد اشخاص است و هفت دون برای آن ذکز کرده اند.


تناسخ عبارت است از اینکه هر انسانی پس از مرگ ، روحش در انسان دیگری وارد شده تا جزای اعمال پس از مرگ خود را ببیند. این عمل هزار بار ادامه دارد تا اینکه در مرتبه هزار و یکم به حق می پیوندد.


شباهت این فرقه با اهل حق زیاد است و در نهایت، برای سرسپاری باید پیش سید اهل حق بروند. مشهور ترین چهره این فرقه « حاج علی یزدی » مشهور به بهار علیشاه متولد 1260 قمری و متوفای 1355 قمری است . بعد از ایشان، مطهر علیشاه مدعی قطبیت شد و بعد فردی به نام میر طاهر و بعد از میر طاهر فردی به نام میر مصباح که مصباحی هم می گویند و از کارمندان وزارت دارائی و از نیروهای صادق عنقاء بود، ادعای قطبیت کرد. وی در برابر میرطاهر ایستاد و بعد خودش را تثبیت کرد.


در زمان میر مصباح، سید محمد مداحی مدعی قطبیت شد ولی سرشناس ترین چهره که در مقابل میر مصباح ایستاد، شخصی به نام سید مرتضی ذاکری با لقب میر منور بود که در سال 1373 شمسی بر اثر سرطان فوت نمود.


میر منور در سماع زبردست بود و رقصهای سنگینی می کرد . زنش هم اکنون مجالس او را ادامه می دهد و مدعی است که میر منور وصیت کرده مجالس او برپا شود.


« فرقه خاکساریه سلسله خود را با کمال وقاحت به برق علی طالب مشهور به میر ملنگ زنجیرپا که منظورشان امام سجاد (علیه السلام) است می رسانند و ایشان را مرید شخصی مجهول به نام سلطان قاهر (یا طاهر) قدس دانسته و او را شاگرد زنی به نام « دده روشن » و او را شاگرد محمود پاطیلی که منظورشان سلمان فارسی است می دانند


(خاکسار و اهل حق /ص41)


مجالس خاکسار آلوده به استفاده از بنگ و حشیش است و حتی در برخی از وقف نامه های خانقاه های آنان این مسئله ذکر شده است.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یه محقق 88/6/28:: 5:6 عصر     |     () نظر